عكاسی مستند چیست؟
واژهی عكاسی مستند در سالهای ركود اقتصادی كاربرد پیدا كرد. زمانی كه شرایط اسفبار كشاورزان وجدان مردم امریكا را بیدار كرد تا نیاز به اصلاحات اجتماعی را احساس كنند. این زمینه از عكاسی هنوز عكسهای داست باول (DUST BOWL) را تداعی میكند, عكسهایی كه در آنها، پس كوچههای كثیف و شرایط رقتبار شهری را تصویر كرده بود.
اما عكاسی مستند ابعاد وسیعتر از اینكه فقط بدبختیها و نارساییها را تصویر كند در بر میگیرد، چراكه میتوان موضوعهایی جدا از بدبختیها و ناكامیها را نیز به تصویر كشید و سندیت بخشید, مانند مناطق دورافتاده و محروم, انسانهای سرزمینهای دیگر, ناملایمات جامعه و طبیعت, ابعاد وسیع عواطف و تنشها، درواقع دامنهی موضوعهای عكاسی مستند بیشمار و نامحدود است. با اینهمه هر عكسی را نمیتوان عكس مستند نامید. زیرا عكس مستند باید حامل پیام باشد. پیامی كه آن را از یك عكس طبیعت، یك پرتره و یك منظرهی خیابان مستثنی میكند. عكس مستند ممكن است ثبتكنندهی یك واقعه باشد اما این واقعه فیالنفسه باید معنا داشته باشد. معنایی فراتر از آنچه عكس خبری با خود یدك میكشد. عكس مستند ممكن است شخصیت یا احساسی را ثبت كند. اما باز هم باید مفهومی اجتماعی داشته باشد و نمایانگر چیزهایی بیش از آنچه پرتره نشان میدهد باشد. درواقع ما را بر آن میدارد كه با دیدی نوبه دنیا بنگریم.
عكاسی مستند، نمایش دنیای واقعی است به وسیلهی عكاس كه قصدش تحلیل و تفهیم چیزی مهم به بیننده است. از آنجا كه تعریف جهانشمولی دربارهی این بخش مهم و پیچیدهی عكاسی وجود ندارد تا تمامی جنبههای آن را در بر گیرد, وجود تعاریف گوناگون را اجتنابناپذیر كرده است. تناقض بین ویژگیهایی كه به عكس مستند نسبت داده میشود ممكن است ناشی از جدید بودن این بخش از عكاسی باشد. چراكه این نوع عكاسی از دههی 1930 به بعد ابداع شده و این نام را به سیاق آن دسته از فیلمهای مستند كه موضوعشان از پیش پرداخته نبود و بهطور عمده زندگی افراد گمنام در مناطق دورافتاده را به تصویر میكشید, بر این نوع عكاسی نهادند. فیلمهای مستند، بر خلاف فیلمهایی كه ماجراهای سیر و سفر را به تصویر میكشیدند، با نگاهی تحلیلگر به دنیا مینگریستند. چنین نگرشی گرچه از مدتها قبل در بین عكاسان وجود داشته اما تا دههی 1930، این نوع عكاسی به صورت عرصهای خاص جایگاه و منزلتی نداشته است.
عكس جدای از تصویر دوبعدی و خاكستری رنگ از سایه روشنها میتوانست ایدههایی فراتر را منتقل كند. منظره در برابر عدسی دوربین یك واقعیت بود، ولی عكاسی میتوانست از همین چشمانداز واقعیتی دیگر را القا كند، واقعیتی عمیقتر و شاید بسیار مهمتر، او میتوانست همراه این منظره تفسیر و تحلیل را نیز ارائه دهد. اگر اولین ویژگی عكس مستند انتقال بخشی از واقعیت محیط پیرامون بود، دومین ویژگی آن توانایی ارائهی تحلیل و دیدگاه عكاس دربارهی آن واقعیت به شمار میرفت.
اولین صاحب نام در استفاده از این شیوه، «اوژن آتژه» بود. او بهعنوان یك عكاس مستند، مناظری زیبا و یكدست از شهر پاریس را در اوایل قرن بیستم به تصویر كشید كه گاهی آنها را بهعنوان عكسهای مرجع به نقاشان و معماران میفروخت. عكسهایی كه آتژه از پاركهای خلوت گرفت، واقعیت این مناظر را با عمق معنای آنها كه جزئی از همین شهر بودند و نیز با احساسات درونی خویش درهم آمیخت, به طوری كه آثار او اكنون جزو شاهكارهای عكاسی مستند به شمار میروند.
پی بردن به این نكته كه دوربین قادر است واقعیت را تفسیر كند، تاریخ عكاسی مستند را وارد مرحلهی جدید میكرد. كشف این توانایی دوربین كه قادر است آینهای را در مقابل جامعه قرار دهد و جهانیان نیز میتوانند بازتاب تصویر آن را بینند. «جاكوب ریس» دانماركی الاصل كه در اواخر قرن نوزدهم گزارشگر و روزنامهنگار بود، از اولین افرادی بود كه نشان داد از عكس میتوان بهعنوان استناد و مدارك اجتماعی سود جست. او در دورهی بحران اقتصادی امریكا با دوربیناش به امریكاییها فهماند كه در نوشتههایش چه چیزهایی را نشان میداده است: وحشیگری و بیرحمیهایی كه در محلههای كثیف نیویورك حاكم بود. عكسهایی كه او گرفت مانند گزارشهایش بسیار تأثیرگذار بودند و چهرهی فقر و خشونت حاكم بر امریكا را كه از نظر پنهان بود، به جهانیان نشان داد. بلافاصله پس از ریس، «لویس هاین» بهعنوان یكی از بهترین مستندسازان اجتماعی در تاریخ عكاسی زبانزد جهانیان شد. هاین یك جامعهشناس و معلم باتجربه بود كه آگاهیهای اجتماعی او و شور و علاقهای كه به این كار نشان میداد، او را بر آن داشت تا به كارخانههاو معادن سر بزند و همهی آن شرایط ظالمانه و غیرانسانی را كه بر كارگران مهاجر و كودكانشان تحمیل میشد به تصویر بكشد. عكسهای هاین درواقع به منزلهی كیفرخواستی بر علیه جامعهی صنعتی امریكا در اوایل قرن بیستم بود، اما استعداد خارقالعاده و دلسوزیهای او موجب شد كه كارهایش به جای اینكه خشم عدهای را برانگیزد, بیشتر سازنده باشد. آثار هاین بیننده را بر آن میداشت كه با آغوش باز آنها را پذیرا شود و خویش را در آلام و دردهای همنوعاناش سهیم بداند. ریس و هاین هردو عكاسی مستند را به سمت مطالعهی شرایط زندگی انسانها سوق دادند و این تحلیل عینی از شادیها و دردها و رنجهای جامعه، از آن زمان تا به امروز موضوع كار بسیاری از عكاسان حرفهای در عرصهی عكاسی مستند شده است.
در دورهی ركود اقتصادی دههی 1930 و سالهای جنگ دههی 1940 و سالهای بازسازی پس از جنگ، عكاسان مستندكار به اقصی نقاط دنیا مسافرت كردند و از نزدیك همسایگانشان را دیدند تا از شرایط زمانی و مكانی هر جامعه در مقطع تاریخی خاص آگاه شوند. هرچند این عكاسان ـ كه از میان آنها میتوان به عكاسان صاحب نامی نظیر «یوجین اسمیت»، «آندره كرتس»، «دوروتی لانگ» و «واكرا یوانز» اشاره كرد ـ به هر كجا میرفتند آلام و دردهای انسانها را مشاهده میكردند, ولی انعكاس دادن قدرت درونی، منزلتها و امیدواریهای غیرقابل درك این انسانها را نیز در موضوعهایشان نشان میدادند. آنها بر این باور بودند كه انسان رهایافتنی است.
اسمیت, عكاس مستندكار نابغه، بر این باور بود كه وقتی عكسهایش آشكارا حماقتها و بیرحمیها و جهالتهای انسان را در به راه انداختن جنگها نشان دادند، آن وقت كه بشر وحشتزده سعی خواهد كرد از به راه انداختن جنگ و خونریزی خودداری كند
به هرحال تا دههی 1950 این نكته روشن بود كه عكاسان مستندكار در راه اصلاح جامعه, كاری بیش از رماننویسان رمانتیك انجام ندادهاند. اما بعضی از وجدانهای بیدار بشری تحت تأثیر این عكسها قرار گرفته بودند و بعضی از قوانین كه تا آن زمان اجرا نمیشد، به مرحلهی عمل درآمدند، عكسهای هاین راه را برای اصلاح قوانین كار هموار كرد و بسیاری از كودكان را كه در كارخانهها مانند برده كار میكردند، از شرایط فلاكتباری كه داشتند نجات داد.
زنگ آغاز تحولی جدید در عكاسی مستند،با انتشار كتاب امریكاییها در سال 1985 توسط رابرت فرانك نواخته شد. عكسهای این كتاب، كه فرانك ضمن مسافرتهایش به مناطق مختلف امریكا گرفته بود، جامعهی این كشور را از دید یك خارجی نشان میداد ـ فرانك سوییسی بود و در همان جا نیز بزرگ شده بود ـ او در عكسهایش، تصویر آن تكه پارچه وصله مانند در پرچم امریكا را مشاهده كرد. او از زندگی ملالتبار روزمرهی مردم و ضایعات آلودهساز جامعهی صنعتی امریكا عكس گرفت. همینطور از سرخوردگیهای امریكاییهایی كه در دوراهی عشق به میهن و واقعیتهایی كه با آنها روبهرو بودند آواره و سردرگم بودند. دیدگاههای فرانك بسیار صریح و بیپرده بود.
پس از انتشار كتاب امریكاییها، عكاسی مستند وارد مرحلهی جدیدی از رشد خود شد. بیشتر عكاسان به جای پرداختن به شرایط طاقتفرسا و آشفتهی زندگی و رفتارهای خشن مردم, تلاش كرد تا درونیات انسانها را به نمایش گذارند. شرایط روانی و احساسی انسانها اهمیت به مراتب بالاتر از واقعیتهای اجتماعی و عینی پیدا كرد و احساسات و تجربیات عكاس، مانند نگاهاش به دنیا، محور كار او شد. این نوع عكسها به تفسیر دقیقتری نیاز دارد كه هر بیننده به منظور درك كردن پیام مورد نظر عكاس باید دربارهی آنها فكر كند.
میتوان گفت كه با نگاه به مجموعه عكسهای فوری گرفته شده در قرن نوزدهم و مجموعه عكسهای پررمز و راز و خصوصی قرن بیستم، عكاسی مستند راه خود را در شناخت جامعه و انسان همچنان ادامه میدهد.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.